تو رنجیدی و دل ندادم که بری ، خودم رو فراموش کردم تو یادم بری
تو یادم بری ، زندگیم سرد شه ، یه روز این پسر بچه هم مردشه
ولی هر شب از خواب من رد شدی ، به هر راهی رفتم تو مقصد شدی
درست لحظه ای که ازت میبرم ، تحمل ندارم شکست میخورم
نمیشه تو این خونه پنهون بشم ، بهم سخت میگیری آسون بشم
اگه پای من جاده رو برنگشت ، فراموش کن بین ما چی گذشت
دوستت دارم…
آن قدر که
حتی فرصت نمی کنم
به تو ابرا زکنم..
کاش میشد… گاهی
اینقدر دوستت نداشت…!!
عشق یعنی دشت گلکاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
ﻋﺸﻖ ﻣﻦ
ﻭﺟﺐ ﺑﻪ ﻭﺟﺐ
ﺧﻂ ﺑﻪ ﺧﻂ ﻧﻘﻄﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ
ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ
ﺑﻮﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ
بـه چـیـزای خـوب فـک کـن
بـاشـه
الان داری بـه چـی فـک مـیـکـنـی؟!
بـه تـــــــــو …
سـوزش چـشـم مـن از لــذت “زیـبـایی تـوسـت”
خـیـره بـر تـو شـده ام،
پـلک زدن یـادم رفـت . . .